دل از تنهایی و تنها
من از غمهای بی پایان حکایت دراین شب ها فقط فریاد و بانگ و اه
عجب سرخی شده صورت از این سیلی که بران خورد
عجب میسوزد این شب ها دلم از تنها و این غمها